مشق عشق
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند به فتراک جفا دل ها چو بربندند بربندند ز زلف عنبرین جان ها چو بگشایند بفشانند به عمری یک نفس با ما چو بنشینند برخیزند نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند سرشک گوشه گیران را چو دریابند در یابند رخ مهر از سحرخیزان نگردانند اگر دانند ز چشمم لعل رمانی چو میخندند میبارند ز رویم راز پنهانی چو میبینند میخوانند دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند چو منصور از مراد آنان که بردارند بر دارند بدین درگاه حافظ را چو میخوانند می رانند در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند که با این درد اگر دربند درمانند درمانند این دو بیت غزل فوق ، بسیار زیباست :
به عمری یک نفس با ما چو بنشینند برخیزند نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند واین بیت : در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
:قالبساز: :بهاربیست: |